گروه جهاد و مقاومت مشرق -
شهید محمد قنبرلو فرمانده گردان امام سجاد لشگر 31 عاشورا بود که سردار شهید مهدی باکری را در شرق دجله و در عملیات بدر در حالی که مجروح بود، در قایق گذاشت. آنچه می خوانید دلنوشته ای از این شهید برای شهید باکری است...
خداحافظ فرمانده
آتش آن است که در خرمن پروانه زدند
قایق از میان گلولهها راهی برای خود مییابد و پیش میرود. سکان در دست "علیرضا تندرو" است. پیکر زخمی آقا مهدی را در گوشهای از قایق خواباندهاند. خون از پیشانیش میجوشد و سرازیر میشود. شعاعی از نور کمرنگ غروب آفتاب اسفندماه جلوه دیگری به چهره آقا مهدی داده است. زخمی هستم ولی همه فکرم پیش آقا مهدی است. بعید میدانم مرغ از قفس پریده باکری دوباره به حصار قفس برگردد. لبهایش مترنم است. با اینکه در زیر آن آتش شدید فرصتی برای شنیدن نیست ولی به لبهایش چشم میدوزم.
- الله و الله... الحمدلله، الله و الله... الحمدلله
در یک لحظه قایق در میان چند انفجار بالا و پایین میرود. سر میدزدم و "تندرو"، قایق را سالم از میان معرکه میگذراند. ناگهان نگاهم روی سیلبند ثابت میماند. عراقیها به روی سیلبند آمدهاند و بسوی قایق روی آب شلیک میکنند. هنوز چشم از سیلبند بر نداشتهام که آرپیجی زنها دوباره شلیک میکنند و قایق را هالهای از آتش در میان میگیرد...